میان مارکس، مارکسیسم‌، و مارکسیسم‌ها – شیوه‌های خوانش نظریه‌ی مارکس | اینگو اِلبه | برگردان: ا. حصوری

نویسنده: اینگو اِلبه برگردان: ا. حصوری   یادداشت مترجم: اینگو البه پژوهش‌گر و آموزگار فلسفه‌ی سیاسی در محیط دانشگاهی آلمان است. وی که موضوعاتی در حوزه‌ی مارکس‌پژوهی و رویکردهای تفسیری نو به نظریه‌ی مارکس را مورد پژوهش قرار می‌دهد، بیش از هرچیز به‌واسطه‌ی انتشار اثر جامعی1 (۲۰۰۸) در معرفی روند پیدایش و پویش نحله‌ی «خوانش جدید مارکس» (در آلمانِ بعد از میانه‌ی دهه‌ی ۱۹۶۰) شناخته می‌شود. مقاله‌ی حاضر که حاوی چکیده‌ای از دیدگاه‌های مؤلف درباره‌ی خط‌سیر کلان خوانش‌های عمده از نظریه‌ی مارکس است، نخستین‌بار در سال ۲۰۰۶ در مجموعه مقالاتی پیرامون خوانش کاپیتال2 منتشر گردید؛ چندی بعد همین متن با ادامه ی مطلب…

گستره‌ی تحمل‌ناپذیر دیالکتیک؛ نقدی بر مقاله‌ی «سبکی تحمل‌ناپذیر بار دیالکتیک» (نوشته‌ی کمال خسروی) | محمد عبادی‌فر

  نویسنده: محمد عبادی‌فر     [ بلگراد (در یک کافه) ] نیکوس به اِی: درس اول اینه که یاد بگیری چطوری پولت رو خرد کنی! [دو کارگر در کافه در حال بگو مگو با یک‌دیگر] اِی به نیکوس: چی میگن؟ نیکوس: دعواشون سر اینه که کی زودتر اومده بالکان، صرب‌ها یا آلبانیایی‌ها؛ و آخر نتیجه این شد که «همش تقصیر هگل بوده که بر مارکس تأثیر گذاشته». (سکانسی از فیلم «نگاه خیره‌ی اولیس»، تئو آنجلوپولوس) *  *  * مقدمه طی سال‌های گذشته تا به امروز برخی آثار مارکسیستی به زبان فارسی ترجمه شده‌اند که به لحاظ چارچوب نظریْ در ادامه ی مطلب…

نکاتی درباره‌ی چشم‌انداز کاری «کارگاه دیالکتیک» (با نظر به برخی واکنش‌ها در فضای مجازی)

  نویسنده: تحریریه‌ی کارگاه دیالکتیک حدود دو ماه از آغاز فعالیت «کارگاه دیالکتیک» می‌گذرد. در این مدت تلاش کرده‌ایم در راستای اهدافی که در منشور آغازین کارگاه برشمرده بودیم گام‌های کوچکی برداریم. در کنار بازخورردهای حمایتی و تشویق‌آمیزِ خاموش کسانی که تارنما را دنبال می‌کنند، می‌خوانند و برای ما پیام می‌گذارند، شاهد بازخوردهای دیگری هم در فضای رسانه‌ای بوده‌ایم که با صدای بلند و خشماگین بر طبل نفی و انکار ما می‌کوبند. با بررسی همه‌ی این بازخوردهای مستقیم و غیرمستقیم و بازتاب‌های آنها، باید اذغان کنیم که در مجموع چنین به‌نظر می‌رسد که پیغام ما در رابطه با محدوده و ادامه ی مطلب…

درباره‌ی دیالکتیک شکل ارزش | هانس‌گئورگ باکهاوس | برگردان: بابک پاشاجاوید

نویسنده: هانس‌گئورگ باکهاوس برگردان: بابک پاشاجاوید یادداشت مترجم مقاله‌ی کلیدیِ پیشِ رو «زاییده‌ی نظریه‌ی انتقادی مکتب فرانکفورت است»1. هانس‌گئورگ باکهاوس، از پایه‌گذاران نحله‌ی آلمانی خوانش جدید مارکس2، «تأملات خود را نخست در سال ۱۹۶۵ در قالب مقاله در سمینارهای آدورنو (جامعه‌شناسی- / فلسفه) و فِچِر3 (سیاست) در فرانکفورت به‌طور عمومی عرضه کرد». با این‌حال انتشار رسمی و گسترده‌ی آن تا سال ۱۹۶۹ به تعویق افتاد؛ تا زمانی که «آلفرد اشمیت، از همکاران جوان‌تر هورکهایمر و آدورنو، مجموعه‌ای شامل این مقاله را ویراست و با عنوان کمابیش گمراه‌کننده‌ی» جستارهایی در نظریه‌ی شناخت مارکسیستی4 منتشر ساخت. «ملاحظات مبتنی بر تحلیل شکل ارزش ادامه ی مطلب…

خوانش جدید مارکس؛ نقد اقتصاد سیاسی همچون پشتوانه‌ای برای نقد جامعه | ریکاردو بلوفیوره؛ توماسو رِدُلفی ریوا

نویسندگان: ریکاردو بلوفیوره؛ توماسو رِدُلفی ریوا برگردان:‌ امین حصوری منبع1: فلسفه‌ی رادیکال، ۱۸۹، فوریه‌ی ۲۰۱۵   درآمدی به نظریه‌ی شکل ارزش (یادداشت مترجم) ۱) مروری بر پیدایش برخی سنت‌های جدید مارکس‌پژوهی چندی پیش در امتداد مجادله‌ای که در مورد اعتبار علمی و اهمیت نظری آثار اندیشمندان نحله‌ی دیالکتیک نظام‌مند درگرفته بود، طی نوشتار تحقیقی کوتاهی که با عنوان «مساله‌ی رومن روسدولسکی2» منتشر گردید، کوشیدم به بهانه‌ی پاسخ به برخی داوری‌های شتابزده، دامنه‌ی این بحث را به سطح وسیع‌تری گسترش دهم. برای این منظور، پیشینه‌ی شکل‌گیری بخش کوچکی از پژوهش‌های نظری جدید حول بازخوانی آثار اقتصادی مارکس بر مبنای منطق دیالکتیکی ادامه ی مطلب…

فقر پراتیک تئوریک در چپ ایران (2) | فروغ اسدپور

نویسنده: فروغ اسدپور اشاره: نوشتاری که پیشِ رو دارید، به‌نوعی ادامه­‌ی مطلبی است که در سال ۲۰۰۹ به نگارش درآوردم.1 رفیقم مانیا بهروزی پیشنهاد کرد که در فضای کنونی و در گیرودار بحث­‌های اخیر حول جایگاه کار تئوریک، خوب است مطلب را در تارنمای کارگاه دیالکتیک بازنشر کنیم؛ با اشتیاق پذیرفتم، اما از آنجا که گوشه­‌ی چشمی هم به بحث­‌های کنونی حول موضوع تئوری و رابطه­ی آن با پراتیک سیاسی در چپ ایرانی داشتم، ناچار شدم که به‌واقع نوشتار جدیدی بنویسم. اما به‌ گمان من این نوشتار را می‌توان در ادامه و تکمیل آن متن تلقی کرد. ف. ا. – ادامه ی مطلب…

رشد و گسترش علم اقتصاد مارکسی در ژاپن | ماکوتو ایتو | برگردان: مانیا بهروزی

نویسنده: ماکوتو ایتو برگردان: مانیا بهروزی یادداشت مترجم: نوشتار پیش رو تلاشی است برای روشنی‌بخشی به پیش‌زمینه‌های تاریخی و سنت‌های فکری‌ برسازنده‌ی مکتب اونو در جامعه‌ی ژاپن قرن بیستم، و از این نظر مکملی است ضروری بر مقاله‌ای که پیش‌تر در معرفی این سنت نظری مارکسیستی به فارسی برگردانده شد1. درحالی‌که توماس سکین در آن مقاله عمدتا بر مضمون نظری دیدگاه‌های کوزو اونو و تمایزات آن با رویکردهای رایج در اندیشه‌های مارکسیستی (پیش از ۱۹۷۵) و نیز بر رهیافت اونو به بازسازی دیالکتیک سرمایه در کاپیتال متمرکز می‌شود، ماکوتو ایتو (دیگر شاگرد برجسته‌‌ی کوزو اونو) در متن حاضر می‌کوشد اندیشه‌های ادامه ی مطلب…

بحران چپ یا کشاکش میان نظریه و پراتیک؟ | امین حصوری

  امین حصوری کاوه دارالشفاء در یادداشتی انتقادی، ضمن طرح برخی دغدغه‌هایش نسبت به وضعیت کنونی چپ ایران، عدم تناسب میان مشغولیت‌های نظری1 و مشغولیت‌های عملی در میان فعالین چپ امروز را برجسته ساخته و مورد نقد قرار داده است. گرایش‌ رو به رشد به کار تخصصی نظری نزد تعدادی از تارنماهای چپ‌گرا (که به تازگی بر تعداد آن‌ها افزوده شده‌ است)، بدون تدارک بستری عملی برای پیوند زدن نظریه به وضعیت جاری و انضمامی، و ترجمان نظریه برای سوژه‌های بالقوه‌ی مبارزات اجتماعی، مضمون اصلی نقدی است که در نوشته‌ی این رفیق‌ ارجمند برجسته شده است. از آنجا که مضمون ادامه ی مطلب…

روش دیالکتیکی یا روش منطقی ـ تاریخی؟ | فروغ اسدپور

فروغ اسدپور منبع: نقد اقتصاد سیاسی (ژوئن ۲۰۱۳)   در این نوشته تلاش می‌شود تا با ارجاع به فصل دوم کتاب کریستوفر آرتور با عنوان دیالکتیک جدید و سرمایه[1] تفاوت روش دیالکتیکی و روش تک­ راستایی که به نام روش منطقی ـ تاریخی هم شناخته می ­شود به اختصار بررسی شود. در همین زمینه، چرایی گزینش کالا به­ مثابه نقطه­ ی آغاز مفهوم­ پردازی سرمایه در فصل یکم جلد نخست سرمایه و نیز روش تشریح یا پیشروی در استدلال دیالکتیکی و نظام­ مند مارکس نیز بررسی می­‌شود. روش تک­راستایی یا منطقی ـ تاریخی از آن‌جا که مارکس هرگز درباره­‌ی روش ادامه ی مطلب…

سرمایه‌داری ناب یا ماتریکس | فروغ اسدپور

فروغ اسدپور منبع: نقد اقتصاد سیاسی (نوامبر ۲۰۱۲)   هنگامی که برای نخستین بار فیلم «ماتریکس[1]» را می­‌بینیم از دوگانگی، ابهام و رازآمیزی جهان انسانی دست­خوش سرگیجه می­‌شویم. ما نیز همراه قهرمانان فیلم بین خواب و بیداری تاب می­‌خوریم. کدام یک از این دو جهان واقعی است؟ جهانِ ماتریکس یا جهان ویران­‌شده­‌ی انسانی و سرنوشت تراژیک بشریت که مورفیوس و دوستانش تلاش دارند به دیگران نشان بدهند؟ مورفیوس و دیگر شورشیان، نیو، قهرمان فیلم را به دنیای واقعی بازمی­‌گردانند، همان­‌جایی که می­‌بیند ماتریکس یا برنامه‌­ا­ی کامپیوتری که قرار بود ابزار کار انسان باشد و حالا خود بر فراز سر آفرینندگانش ادامه ی مطلب…