نظام بسته و جامعه‌ی سرمایه‌داری ناب | فروغ اسدپور

bhaskar_roy

فروغ اسدپور

unnamed

منبع: نقد اقتصاد سیاسی (اکتبر ۲۰۱۲)

 

آن نوع اقتصاد سیاسی سرمایه­‌داری که مکتب اونو ـ سکین ـ آلبریتون[1] ترویج می­­‌کند نوعی «بازاندیشی فلسفی اقتصاد سیاسی» یا  «نقد فلسفه از منظر نوع خاصی از اقتصاد فلسفی مارکسی است» (آلبریتون ۱۹۹۹). این نوع اقتصاد سیاسی فلسفی به هستی­‌شناسی سرمایه، یا به‌عبارتی به منطق سرمایه، توجه خاصی ­دارد. منظور از هستی­‌شناسی یا منطق سرمایه ساختارهای عمیق و پايدار سرمایه و قانون‌مندی­‌های آن است. اقتصاد سیاسی فلسفی مفاهیم مارکسی را مفاهیم فنی و کمّی نمی‌داند، بلکه هدف آن توضیح و تشریح معنای فلسفی و دیالکتیکی‌شان است. این نحله از اقتصاد سیاسی به چگونگی ترکیب و كنش متقابل قانون­مندی‌­های سرمایه با دیگر نیروها و سازوكار­های اجتماعی فعال در سپهر تاریخ و توضیح روش­‌شناسانه­‌ی این رابطه به شکلی عمودی (به معنای تقسیم‌­بندی سازوکارهای مورد نظر به اصلی و عالی، ضروری و تصادفی و جز آن) نیز توجه ویژه­ای ­دارد. بنا به این دیدگاه، وجود یک رابطه­‌ی عمودی پیچیده و دیالکتیکی بین منطق سرمایه و دیگر نیروهای اجتماعی ناشی از هستی لایه­‌مند سرمایه­‌داری است[2]. این لایه­‌مندی موجب ایجاد روش خاصی برای تحلیل سرمایه‌داری می­‌شود. این روش موضوع تحقیق خود یعنی سرمایه­‌داری را در سه سطح تحلیلی بررسی می­کند: الف) در سطح منطقی ـ مجرد (سرمایه­ی مارکس نمونه­‌ی اولیه­‌ای از این سطح تحلیل به دست می­‌دهد) که نام جامعه­‌ی سرمایه­داری ناب به آن اطلاق می­‌شود؛ ب) در سطح تاریخ ساختارمند که مراحل تکامل تاریخی سرمایه‌داری تحت هدایت منطق سرمایه و با تمرکز بر چگونگی انباشت سرمایه و پشتیبانی و دخالت دولت، قانون و ایدئولوژی (البته این پیوندها عاری از تناقض و درگیری نیستند) و توجه به آرایش قوای متخاصم طبقاتی پردازش می‌شود؛ و پ) سطح تاریخ سرمایه­‌داری که در آن ترکیب و تعامل منطق سرمایه با دیگر نیروها و سازوكار­های تاریخی ــ انضمامی در مرحله‌‌اي معين از تكامل سرمايه‌داري رویدادهای تاریخی را ايجاد مي‌كند. به این ترتیب علم اقتصاد سیاسی سرمایه­‌داری با رویکرد فلسفی تلاش نظام­‌مندی است برای درک لایه­‌مندی جهان سرمایه­‌داری و ساختارهای موجود در آن. به مثابه استدلالی فلسفی می‌توان گفت که برخی سازوكارهاي مولّدِ پايدار باید وجود داشته و فعال باشند تا سرمایه­‌داری بتواند به همين شکل كنوني عمل کند، اما با استدلال‌هاي فلسفی نمی­‌توان گفت که این دسته سازوكارها کدام­‌اند. شناخت این سازوكارهاي واقعی کار علم اقتصاد سیاسی است. ادامه‌ی مطلب در سایت نقد اقتصاد سیاسی.