در هیچ جای جهان پناهی نیست؛ یادداشتی دربارهی رمان «یک دایره چرکینشده» | محمد عبادیفر
در هیچ جای جهان پناهی نیست یادداشتی دربارهی رمان «یک دایره چرکینشده» (نوشتهی شهلا سلیمانی) محمد عبادیفر اگر سوژهای دارای سه ویژگی «ملیت کرد»، «دین ایزدی» و «جنسیت زن» باشد، جهان چگونه در برابر وی خود را به معرض نمایش میگذارد؟ و یا بهبیانی دیگر، چنین سوژهای وضعیت وجودی خویش را چگونه تجربه میکند؟ بهویژه اگر این سوژه به پسزمینهای به نام «سرزمین جنگ» الصاق شده باشد. رُمان «یک دایرهی چرکینشده» وضعیتی به غایت تروماتیک را روایت میکند، ترومایی که در اینجا صرفا در یک قالب فردی رخ نمیدهد، بلکه ویژگی زیستی بنیادین انسانهایی در یک وضعیت مشخص تاریخی ادامه ی مطلب…