هستیشناسی و کارکردگرایی در پدیدارشناسی روح هگل | کلودیو باسیو | برگردان: بهزاد کورشیان
چکیده: این مقاله با تشریح تمایز میان تفکر جوهرباور (substantialist) و اندیشهی کارکردگرا (functionalist) آغاز میشود. بهزعم کارکردگرایی فلسفی ابژهی (object) شناخت انسان همواره نتیجه و حاصل سازه / ساختاری (construction) درونی، و نه بازتاب منفعلانهی جهان بیرونی است. "نقد عقل محض" نخستین صورتبندی این برنامهی نوین فلسفی بود. یکی از مهمترین نتایج این نقد کانتی بازسازی مفهوم1 (concept) هستیشناسی بود. این امکانپذیری هستیشناسی، بنا به مفهوم جدید آن، به واسطهی ایدهی اینهمانی میان امکان واقعیت، چیزی مربوط به شناخت و اندیشهی انسان، و آنچه ما "واقعیت" مینامیم، تعین یافته بود. کل ایدهآلیسم آلمانی این مفهوم جدید از هستیشناسی را ادامه ی مطلب…